پـَـَـــ نــه پـَـَـــ ( سری 1 )

* تو جاده چالوس داریم میریم میگه اون مه تو جاده پَ نه پَ همون موقع که خدا با ابی چای مینوشید یه قلیونم کشیده

رفتیم استخر میخوایم کفشامونو تحویل بدیم طرف میگه کفش دارین؟
گفتم پ ن پ طرح حرم تا حرم پیاده اومدیم ثواب ببریم!


داشتم لایی بازی میومدم سمت خونه . . ماشین اومد بغلم گفت : لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم پ نه پ دارم واست عربی میرقصم . . .
گفت : پ نه پ کوفت . . پلیس نامحسوس بزن کنار


*یارو زده روح الله داداشی رو کشته ... حالا گرفتنش ... میگه حالا چی میشه ؟
اعدامش میکنن؟ پَ نه پَ میره مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشه


* داشتم می رفتم بیرون الان ،بابام میگه میری بیرون؟تا خواستم بگم پ نه پ ... با کف دست خوابوند تو دهنم گفت پ نه پ زهرمار این قرتی بازی ها ماله اینترنته


*میرسم خونه زنگ میزنم از پشت در میگه علی تویی!؟پ ن پ گرگم اومدم دنباله شنگول و منگول!


*می افتم میمیرم.شب اول قبر دوتــا فرشته میان بالاسرم...
ازشون میپرسم:شماها نکیر و منکرین؟ میگن: پـَـَـ نَ پـَـَـــ پت و متیم...


داداشم داشت پوتین هاشو پاش می کرد بره پادگان.مامانم میگه داری می ری پادگان. گفتم پ ن پ پوشیده بیاذ آشپزخونه آبگوشت ظهر و با پوتیناش بکوبه


*یک ساعته داشتم با یه زانتیا کورس میزاشتم...!آخرش یارواومده میگه:داری کورس میزاری؟
...گفتم:پَ نه پَ مریض دارم واسه همین دارم تند میرم

 

* با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم


*بهش میگم پیامبری که همه حیوانات رو تو قایق جمع کرده بود حضرت نوح بود؟ میگه پَ نَ پَ حضرت " یوگی و دوستان " بود!


*مرغ رو دارم از تو فریزر در میارم میگه میخواهی مرغ درست کنی پ ن پ خانواده مرغه اومدن میخواهم جنازشونو از تو سرد خونه در بیارم تحویلشون بدم


*عروسی رفیقمه دوستم میگه داماد همینیه که بغل عروس وایستاده.پ ن پ این دوست پسره عروسه داماد هم تو راه


*تو ترمینال برای دستشویی صف بستیم یکی اومده می خواهد زرنگی کنه میگه من کارم سرپائیه: میگم پ ن پ ما میخواهیم بریم تو بستری شیم


با ماشین رفتم کناره یه پیر زن که کلی بار دستشه میگم حاج خانوم جایی میرید برسونمتون...برگشته میگه میخای کمک کنی؟؟؟
نه پـَـَـ میخام مخت و بزنم یه شب رویایی داشته باشیم کناره همدیگه


ساعت ١٢ اومدم خونه مامانم میگه الان اومدی؟ میگم پ ن پ ٢ساعت پیش اومدم الان تکرارش داره پخش میکنه!


*رفتگر شهرداری اومده بود دمه درِ خونه میگه اولِ ماهه...بابام گفت:ماهیانه میخوای
نه پـــَ تقویم گویا ام اومدم تاریخ بگم و برم


* آب خونه قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد. می پرسه زنگ لوله هاست؟ پــــَ نه پــــــَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد